English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (4080 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
astrictive U منقبض کننده
condenser U منقبض کننده
contractive U منقبض کننده
retractive U منقبض کننده
retractor U منقبض کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
retractive U منقبض شونده جمع کننده
Other Matches
crimpy U منقبض
retracted U منقبض کردن
shrug U منقبض کردن
shrugged U منقبض کردن
shrugging U منقبض کردن
constrict U منقبض کردن
constricted U منقبض کردن
retracts U منقبض کردن
scrunching U منقبض کردن
incodensable U منقبض نشدنی
scrunched U منقبض کردن
twitch grass U منقبض شدن
scrunch U منقبض کردن
constricts U منقبض کردن
constricting U منقبض کردن
scrunches U منقبض کردن
contract U منقبض کردن
contract U منقبض شدن
retract U منقبض کردن
hard set U منقبض شده
contracted U منقبض شده
retracting U منقبض کردن
depressor U عضلهای که منقبض شود
twitching U منقبض شدن کشش
twitch U منقبض شدن کشش
twitched U منقبض شدن کشش
twitches U منقبض شدن کشش
contract U منقبض شدن مخفف کردن
shrink U منقبض شدن عقب کشیدن
shrinks U منقبض شدن عقب کشیدن
shrinking U منقبض شدن عقب کشیدن
systaltic U منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
condensability U قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
condenses U منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condensing U منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condensing U منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condenses U منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense U منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense U منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condensate U تغلیظ شده منقبض شده
shrunken U جمع شدن منقبض شدن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solver U حل کننده
catterer U پچ پچ کننده
puffer U پف کننده
mauler U له کننده
thinner U کم کننده
crusher U له کننده
refutative U رد کننده
whisperer U پچ پچ کننده
bender U خم کننده
refuser U رد کننده
benders U خم کننده
sensor U حس کننده
deletive U حک کننده
fizzy U کف کننده
fillets U پر کننده
solvent U اب کننده
renunciant U کننده
mumbler U من من کننده
fillet U پر کننده
mitigatory U کم کننده
renunciant U رد کننده
filleted U پر کننده
filleting U پر کننده
doers U کننده
skittish U رم کننده
doer U کننده
jaberer U پچ پچ کننده
refutatory U رد کننده
mitigative U کم کننده
bandwidth U یچ کننده
solvents U اب کننده
deflective U کج کننده
noncommittal U رد کننده
filler U پر کننده
squelcher U له کننده
attenuant U اب کننده
ear-splitting U کر کننده
prattfall U پچ پچ کننده
fillers U پر کننده
surfy U کف کننده
syncopator U غش کننده
squasher U له کننده
percutient U دق کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com